دوره 4، شماره 2 - ( آموزش زبان، ادبیات و زبان شناسی 1400 )                   جلد 4 شماره 2 صفحات 241-223 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دکترای تخصّصی زبان‌شناسی شناختی، موسّسه آموزش عالی علوم شناختی، تهران، ایران ، s.shafiee@alumni.ut.ac.ir
2- استاد، دپارتمان روان‎پزشکی، بیمارستان روزبه، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
چکیده:   (2386 مشاهده)
 بررسی رابطه مغز و فراگیری زبان، همواره مورد علاقه پژوهشگران علوم مختلف بوده است. این امر شاید برخاسته از ویژگی چند بُعدی زبان باشد که سایر فعّالیّت­های بشری را تحت تأثیر خود قرار می­دهد. یکی از مسائلی که از دیرباز مطرح بوده است، پرداختن به چگونگی توانایی مغز در فراگیری زبان و نیز چگونگی تأثیر فراگیری زبان بر مغز است. در این جُستار ابتدا به دیدگاه کلاسیک مغز مبنی بر مفهوم تغییرناپذیری مغز پس از گذر از مرحله حسّاس و یا مرحله تعیینکننده، اشاره میگردد و سپس دیدگاه مخالف این نظر یعنی دیدگاه دانلد هِب که به انعطافپذیری همیشگی مغز تأکید دارد، بررسی میشود و توضیح داده میشود. در ادامه، با ذکر پژوهش­های انجام­شده با استفاده از فنّآوری تصویربرداری مغزی در حیطه فراگیری زبان دوم، قابلیّت انعطاف­پذیری مغز، مورد بررسی قرار میگیرد و در این راستا به این سوال پرداخته می‌شود که آیا مغز پس از گذر از مرحله حسّاس، دیگر هیچ تغییری پیدا نمیکند یا این‌که انعطاف‌پذیری مغز در تمام طول عمر ادامه پیدا خواهد کرد و یادگیری زبان در آن چه تاثیری دارد؟ نتایج بیانگر آن است که انعطافپذیری مغز در یادگیری زبانی و غیر زبانی وابسته به سن نیست و مغز در هر سنّی این قابلیّت را دارد که تا حدّی خودش را بازسازی کند. در نتیجه این نگاه، فرض دیدگاه کلاسیک درباره مغز مبنی بر وجود دوره تعیینکننده در انعطافپذیری مغز مورد تردید قرار می‌گیرد.
متن کامل [PDF 595 kb]   (1902 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: آموزش زبان
دریافت: 1400/2/12 | پذیرش: 1400/3/15 | انتشار: 1400/5/27

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.