1- استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه جهرم ، ftaslim@yahoo.com
2- کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه جهرم
چکیده: (678 مشاهده)
قابوسنامه کتابی تعلیمی و اخلاقی است که عنصرالمعالی کیکاووس، از امرای آلزیار، آن در قرن پنجم برای فرزندش گیلانشاه نوشته است. این کتاب دارای ارزشهای ادبی و اجتماعی فراوانی است به گونهای که آن را مجموعهی تمدن ایرانی قبل از مغول دانستهاند. نویسنده در جایجای این کتاب برای تأثیرگذاری و تأکید کلام خویش از حکایات و داستانهای تاریخی و اجتماعی استفاده کرده است. این داستانها برای تشریح نکات اخلاقی بیان میشوند و در آنها سیاق خاصی از داستانگویی را میتوان مشاهده کرد. یکی از عناصر داستانی که به گونهای آشکار در حکایتهای قابوسنامه برجستگی دارد، عنصر روایت است. این پژوهش صورت توصیفی-تحلیلی با انتخاب تصادفی پانزده حکایت از قابوسنامه، ساختار روایت را در این اثر با توجه به آغاز و شروع داستانی، مثلث داستانی، گرهافکنی و گرهگشایی و... تحلیل کرده است. علاوه بر ساختار پیرنگ و نحوه شکلگیری و روند آن در داستان، دو عنصر اصلی و مؤثر در روایت چون شخصیتپردازی و دیدگاه نیز واکاوی شده است. بر اساس نتایج این تحقیق، عنصرالمعالی خودآگاه و یا ناخودآگاه، علاوه بر بیان نکات اخلاقی، از شیوههای داستاننویسی جدید در حکایات قابوسنامه سود برده و این عامل بر اثرگذاری و صمیمیت داستانهایش افزوده است. عنصرالمعالی در زاویه دید(دیدگاه) نیز به نوآوری هایی دست زده و با تلفیق چند دیدگاه، نظرگاهی نوین را بیان کرده است. او در دیدگاه با آنکه از همه ی وقایع باخبر است، از نقل همه ی حوادث، سوگیری و تفصیل بیش از حد خودداری میکند و تصمیمگیری را بر عهدهی خواننده می گذارد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تحلیل گفتمان دریافت: 1400/4/5 | پذیرش: 1400/4/20 | انتشار: 1400/5/17