استادیار گروه عربی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه قم، قم، ایران ، azade.montazeri@yahoo.com
چکیده: (567 مشاهده)
رابطه نقاشی با ادبیات رابطهای است دیرپای که منتقدان ادبیات از گذشته تا به امروز بدان اذعان داشتهاند، و بی جهت نیست که نقاشی را شعر صامت و شعر را نقاشی گویا نام نهادهاند. ابن خفاجه یکی از معروفترین شعرای اندلس که به شاعر طبیعت نیز شهره شده، با الهام از چشم اندازهای زیبای طبیعت اندلس تصویرهایی پویا، سیال و در نوع خود منحصر به فرد خلق کرده که با آثار نقاشان امپرسیونیست تا حدودی مشابهتهایی دارد. این نوشتار حاصل پژوهشی است با روش توصیفی تحلیلی که اشعار ابن خفاجه را با هدف نگرش جدید به شعر قدیم، و نیز بررسی وتحلیل ویژگیهای بصری اشعار او طبق رویکرد امپرسیونیسمی، مورد کنکاش قرار داده است. از مهم ترین نتایج پژوهش حاضر، میتوان به این موارد اشاره کرد: علی رغم اینکه ابن خفاجه حدود هفت قرن یا حتی بیشتر پیش از ظهور جنبش امپرسیونیسم میزیسته و هنرش را به منصّه ظهور رسانده اما شاید بتوان ادعا کرد که او تا حدودی مهم ترین اصول اساسی جنبش امپرسیونیسم را که عبارت است از برداشتهای آنی هنرمند از تصاویری که در واقعیت، تحت تاثیر میزان تابش و حتی جهت نور تداعی شده، در برخی اشعارش داشته است. قهرمانِ برخی از تابلوهای شعری ابن خفاجه همانند آثار امپرسیونیستها، نور است که تحت تاثیر آن تصاویری غالبا با رنگهایی ناب و خالص پدید میآیند، تصاویری که در شعر ابن خفاجه حکم همان توصیفها و تشبیههایی را دارد که در موارد زیادی دور از واقعیت و یا حتی گاهی بسیار عجیب مینمایند و یا به عبارتی آشنایی زدایی میکند که البته در موارد زیادی اجتماع آن تصاویر در واقعیت نیز امکان پذیر نمی باشد مضافا بر اینکه فقط نور نیست که موجب تداعی صورتها در ذهن خواننده میشود بلکه فقدان نور و به عبارتی تاریکی هم موجد برداشتهای آنی و صورتهایی در خور توجه شده است. کاربست رنگهای خالص و ناب و قرارگرفتن رنگها در کنار یکدیگر بدون آنکه رنگها با یکدیگر آمیخته شوند، را نیز میتوان از جمله مشابهتهای هنری شعر ابن خفاجه با آثار امپرسیونیستها به شمار آورد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
زبان شناسی اجتماعی دریافت: 1399/7/16 | پذیرش: 1400/1/15 | انتشار: 1400/2/8