1- دانشگاه خوارزمی تهران
2- دانشگاه خوارزمی تهران ، afsane.kosari@khu.ac.ir
چکیده: (212 مشاهده)
نظریه استعاره مفهومی برمبنای تجربه و ادراک یک مفهوم در مفهومی دیگر نمود می یابد و این ارتباط برحسب تناظرهایی بین دو مجموعه صورت می گیرد و نگاشت مفهومی را شکل می دهد که برطبق نظریه لیکاف جوهرۀ استعاره نگاشت است.در همین راستا،با استفاده از نظریه استعارۀ مفهومی که رویکردی شاخص و کارآمد در حوزۀ معناشناسی شناختی است،به واکاوی تحریرهای ابن مقفع در رساله ادب کبیر و ادب صغیر در حوزۀ عقل می پردازیم.ابن مقفع برای تقریر مفهوم"عقل" مخاطبان خود را از رهگذر امور مادی و مشهود به مکاشفه در امور نامحسوس می انجامد.این فرایند به القای مدلول های ذهنی و مجردی که مضمونی واحد ویکسان و عنصرعقلانیت دارد را تحصیل می نماید.پژوهش حاضربه تحلیل استعاره های مفهومی«عقل»،در رساله های ادب کبیر و ادب صغیر ابن مقفع در چارچوب روش توصیفی-تحلیلی می پردازد. نتایج حاکی از این است که از منظر ابن مقفع درنگاشت های استعاری حوزۀ عقل مدلول های ایجابی بسامد گسترده ای را به خود اختصاص داده اند و دراکثر حالات سیرِاین پویش از ذهنی به ذهنی انتقال یافته است.همچنین مضامین اندیشگانی ابن مقفّع در هیئت ساختاری نمود یافته است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
پژوهشهای زبانی دریافت: 1403/9/10 | پذیرش: 1403/11/25 | انتشار: 1404/6/10