ضربالمثلها یکی از بنیادیترین شاخههای ادبیات عامیانهاند و بهعنوان واحدهای زبانی کوتاه، فشرده و استعاری، حامل ذخایر عمیق فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی ملتها هستند. آنها نهتنها بازتابی از ذهنیت و نگرشهای اخلاقی جامعهاند، بلکه نقشی تعیینکننده در شکلدهی به الگوهای فکری و تربیتی دارند. از اینرو، مطالعهٔ علمی ضربالمثلها میتواند ابزاری مؤثر برای شناخت جهانبینی و نظام ارزشی نهفته در زبان هر فرهنگ باشد. پژوهش حاضر با رویکردی تطبیقی و در چارچوب "دستور شناختی لانگاکر" (۱۳۹۷) به بررسی بازنمایی مفهوم «طمع» در میان ضربالمثلهای فارسی و مصری میپردازد. زبان را بخشی از فرایند شناخت انسان تلقی میکند و ارتباطی بنیادی میان "صورت زبانی، معنا و تجربهٔ ذهنی" برقرار میسازد. این نظریه بر سه مؤلفهٔ اصلی یعنی نمایهسازی شناختی ، طرحوارهٔ مفهومی (الگوی بازنمایی ذهنی) و وجهنمایی استوار است. بهکارگیری این مؤلفهها در بررسی ضربالمثلها کمک میکند تا لایههای مفهومی پنهان در ساختهای زبانی و استعاری آشکار شود و رابطهٔ میان زبان، شناخت و فرهنگ بهصورت نظاممند تبیین گردد. منابع ضربالمثلهای مصری از کتاب "الأمثال العامیه" اثر احمد تیمور باشا انتخاب شده و ضربالمثلهای فارسی گردآوری گردیدهاند. روش تحقیق توصیفی–تحلیلی و تطبیقی است. نتایج نشان میدهد که در ضربالمثلهای فارسی، طمع بر اساس "طرحوارهٔ علّت–نتیجهٔ اخلاقی مستقیم" و با تأکید بر وجهنمایی هنجاری و ارزشداورانه بازنمایی میگردد؛ در این فرهنگ، مسئلهٔ طمع بیشتر در قالب "نصیحت اخلاقی و اندرز" مطرح میشود. در مقابل، ضربالمثلهای مصری، طمع را بهصورت "تصویرسازی شناختی و رفتاری" بازنمایی میکنند که در آن مفاهیم از طریق استعارههای حسی چون «شکارچی–طعمه»، «ظرفیت–پرشدگی ناممکن» و «حرکت–فرجام» منتقل میگردد. در فرهنگ فارسی، بازنمایی طمع گرایش به "اخلاقمحوری انتزاعی و داوری ارزشی" دارد، حال آنکه فرهنگ مصری بر "تجربهٔ جسمانی، شهودی و زیستمحور" تمرکز دارد. هر دو فرهنگ، طمع را منشأ سقوط و نابودی معرفی میکنند، اما مسیر شناختی انتقال معنا در فارسی مبتنی بر عقلانیت اخلاقی و در مصری بر عینیّت رفتاری است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
پژوهشهای زبانی دریافت: 1404/4/9 | پذیرش: 1404/5/20 | انتشار: 1404/6/10